ظهور صلح
ظهور صلح
میخواهم سوال مهمی مطرح کنم و آن اینکه خدا پیروزی خاص خود را در چه چیز میداند؟
ممکن است پیروزی برای ما تعاریف مختلفی داشته باشد، اما خدا پیروزی خود در عالم را اینگونه توصیف میکند: «هنگامی که پیروزی خدا و گشایش فرا رسد و ببینی که مردم گروه گروه وارد دین خدا میشوند، آنگاه پروردگارت را تسبیح و حمد کن …[۱]». قرار گرفتن «و» در بین دو جمله اول[۲] نشانگر این است که این دو عبارت با یکدیگر رابطه طولی ندارند، بلکه در موازات یکدیگر هستند؛ یعنی پیروزی خدا همزمان با گرایش فوج فوج مردم به خدا است. در آیه دوم از کلمه «وارد میشوند[۳]» استفاده شده به این معنی که این گروههای مردم با اختیار خود خدا را انتخاب میکنند، نه اینکه به اجبار داخل شوند. بنابراین میتوان گفت خدا که طراحی عالم را بر اساس اختیار انسان قرار داده، پیروزی خود را زمانی میداند که انسانها با اختیار خود، او و محبتش را انتخاب کنند و با اختیار خود، جلوه خدا در خلقت شوند. این نشان حرمت فوق العادهای است که خدا به انسان نهاده است.
گفته میشود که «نصر» نام امام زمان است و آیات سوره نصر، زمان ظهور او را ترسیم میکند. ظهور امام زمان همان پیروزی است که خدا تصویر میکند. بنابراین در زمان پیروزی، مردم گروه گروه در دین خدا وارد میشوند. اما این پیروزی چگونه محقق میشود؟
واقعیت این است که اگر خدا میخواست کارش را با خشونت و زور از پیش ببرد، تا کنون صدها سال بود که امام زمان ظهور کرده بود. اصولاً خشونت هنگامی کاربرد دارد که فرد را نمیتوان با آرامش به انجام کاری فراخواند. اگر بخواهید کاری انجام شود و حتما فرد خاصی آن را انجام دهد و او نیز سر باز بزند، اولین راهکار برای رسیدن به هدف تهدید است، تهدید به از دست دادن چیزی با ارزش، بسته به میزان قدرت تهدید کننده و در مرحله دوم اجبار و اعمال خشونت. اما اولین راهکار لزوما بهترین راهکار نیست. آنچه مسلم است خشونت، نشانِ ضعفِ مجری آن در جلب افکار و قلوب است. حال سوال این است که آیا امام زمان چنین راهکارهایی را در پیش خواهد گرفت؟ و آیا پایان خوش دنیا که بشارت انبیا بوده، نشانی از ضعف خدا در خلقت انسان و هدایت او خواهد بود؟ اعمال خشونت کاری زود بازده است اما معمولا طولانی اثر نیست و در طول تاریخ هرچه اعمال خشونت بیشتر بوده، میزان مخالفتها نیز بیشتر بوده که نشان آن، شورشها و انقلابهای بسیاری است که تاریخ شاهد آن بوده است. آیا خدا با علمی که به انسان و روحیات او دارد، ممکن است چنین رویکرد غیر کارآمدی را اتخاذ کند؟ مسلما نه! در طول تاریخ بشر هزاران پیامبر آمده و رفته، اما هیچ یک از اعمال خشونت در پذیرش خدا و دینش برای مردم استفاده نکردهاند. آنها حتی از سلطه اجباری بر مردم نیز پرهیز داشتند. نمونه نزدیکتر آن، پیامبر اسلام (ص) است که ده سال در مدینه در کنار یهودیان و مشرکان میزیست و برای همه آنها مانند مسلمانان حقوق شهروندی تعیین کرده بود[۴]. حتی اگر این غیر مسلمانان در دفاع از اسلام کمک میکردند، آنها نیز از غنایم و دستاوردهای آن بهرهمند میشدند. همه این غیرمسلمانان مانند مسلمانان در مسجد پیامبر (ص) رفت و آمد داشتند و سوالات خود را از پیامبر (ص) میپرسیدند. به علاوه، هر کس میتوانست به احکام دین خود عمل کند[۵]. پیامبر (ص) هیچگاه آنها را مجبور به ایمان آوردن نمیکرد. صبر خدا و انبیاء و اولیائش برای این بوده و هست که انسانها با اختیار خود، خوبی و زیبایی و فضایل اخلاقی را انتخاب کنند و این روز فرا خواهد رسید. این وعده خداست. در دوران موعود، انسانها عموما از شعوری بالا برخوردار خواهند بود، اخلاق خوب در میان مردم عمومیت خواهد یافت، و اکثریت مردم دیگر از سر جاه طلبی یا با زور و تطمیع شدن و روشهای دیگر، ستمگران زمان را یاری نخواهند کرد، در آن زمان است که خدا آخرین مهره ارزشمندش را رو میکند و پیروزی همزمان خدا و انسان را به عالم هدیه میکند. زیرا جهانِ پر از خشونت، جهانِ مطلوب و ایدهآل انسانها نیست، همانطور که جهان مطلوب و ایدهآل از نظر خدا نیز نیست. و اجبار همان خشونت است. هدف انبیا و اولیا پیروزی خدا در قلبها است. قلبهایی که یک عشق دارند، با یکدیگر درگیر نمیشوند و این وحدت، ایدهآل خداست. اما نکته کلیدی این است که تا انسان به این نگرش و وحدتِ هدف با خدا نرسد، پیروزی خودش، پیروزی خاص خدا و ظهور موعود فرا نخواهد رسید.
[۱] سوره نصر: «اذا جاء نصر الله و الفتح. و رایت الناس یدخلون فی دین الله افواجا. فسبح بحمد ربک و استغفره انه کان توابا».
[۲] منظور این دو جمله است: «پیروزی خدا و گشایش فرا رسد» و «ببینی که مردم گروه گروه وارد دین خدا میشوند».
[۳] یَدخُلون
[۴] ابن هشام، السيرة النبويه، ج۱، ص:۵۰۱-۵۰۴: منشور مدینه
[۵] همان
منبع: http://mehrbantarin.com
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.