«کوله باری سنگین از کتاب های درسی»، «تنبیه بدنی»، «کلاس های خسته کننده»، «امتحان های اضطراب آور» و «معلمان ناراضی از شرایط کار» فقط بخشی از مشکلات ریز و درشت نظام تعلیم و تربیت کشور ماست که از دهه ها قبل همچنان با اندکی تغییر به قوت خود باقی مانده اند، به راستی چرا با گذر زمان، شرایط و بازدهی نظام آموزشی ما جهش محسوسی به خود ندیده است و همه مخاطبان و دست اندرکاران این مجموعه اثرگذار، اما عریض و طویل همواره از مشکلات و کاستی های آن نالیده اند، اما نه تنها شرایط بهبود نیافته بلکه روز به روز بر پیچیدگی و گستردگی آن افزوده شده است.
به نظر می رسد درست ترین و منطقی ترین راهکار در چنین مواقعی این باشد که متولیان امر زمینه را برای تحقیق و پژوهش فراهم کنند تا با شناخت صحیح ریشه یابی شود.
البته ملزومات بسیاری باید در کنار هم جمع شود تا یک پژوهشگر با خیالی آسوده به کار بپردازد، این مسئله به خاطر شرایط و حساسیت های ویژه در حوزه تعلیم و تربیت اهمیت بیشتری می یابد.
مجموعه ای که باید مسائل آن حل شود تا خروجی آن حوزه ها و پایگاه های اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی جامعه را به شایستگی پر کنند و توان حل مسائل و مشکلات آن را کسب کرده باشند و این مهم محقق نمی شود مگر بستر آن برای تعلیم و تربیت صحیح آماده سازی بشود. برای اینکه بدانیم لازمه آن چیست، باید میدان را به پژوهشگران این حوزه بسپاریم.
در بسیاری از نظام های آموزشی پیشرفته معلمان ساعاتی از وقت خود را در مدرسه صرف پژوهش می کنند، اگر این مسئله را با شرایط معلمان در نظام تعلیم و تربیت خود مقایسه کنیم در می یابیم که همه فکر و ذکر آنان این است که کتاب های پرحجم و امتحان های پشت سر هم را به سرانجام برسانند. از طرفی اگر معلمی قصد مطالعه و پژوهش درباره مسائلی که به عینه در مواجهه با بچه ها می بیند را داشته باشد، ابزارهای لازم برای انجام آن دراختیار ندارد. نقص و کمبود منابع مطالعاتی و کتابخانه ای، آشنا نبودن آنان به زبان روز دنیا یعنی زبان انگلیسی و رایانه ازجمله موانع پیش رو در این باره است.
البته اگر همه این ها هم گرد هم بیایند مسئله انگیزه و وقت را هم باید به این ملزومات اضافه کرد.
چندسالی است که طرح «اقدام پژوهشی» یا «معلم پژوهنده» در نظام آموزشی کشور اجرا می شود.
به این معنی که برخی از معلمان با مشاهده مشکلی در کلاس درس آن را با مطالعه و بررسی حل کرده و آن را در اختیار معلمان دیگر نیز قرار می دهند و البته از بین این معلمان پژوهنده هرسال تعداد محدودی با توجه به امکانات و اعتبارات مالی پژوهشگاه مورد تقدیر قرار می گیرند.
اما سۆال اساسی این است که برخی از معلمان هر چند محدود مطالعه را در پیش می گیرند باید ابزارهای تشویقی بیشتر و بهتری را درباره آنان به کار گرفت.
چرا که کم نیستند معلمانی که با کتاب و روزنامه و مطالعه بیگانه اند و روشی را در کار و فعالیت خود به کار می گیرند که سالها بلکه دهه ها قبل آن را فرا گرفته اند، بنابراین در چنین شرایطی باید افت و خیز پژوهش های آنان را به فال نیک گرفت.
این واقعیتی است که در همه حوزه ها و درباره همه مشکلات متعدد آموزش و پرورش کشور، تحقیقات زیادی انجام نگرفته، اما پژوهش هایی هم که پس از گذر از مراحل طولانی به سرانجامی رسیده به خاطر نبود درک واقعی از اثربخشی آن ها یا در گوشه کتابخانه ها خاک می خورد و یا به فراموشی سپرده شده و عملاً دردی را دوا نمی کند.
باید بپذیریم که اگر خواهان حل مسائلی هستیم که مخاطب آن قشر دانش آموز است، دانش آموزی که قدم های آن جلوتر و بلندتر از معلمان و والدین برداشته می شود، باید به شکل علمی مسائل را شناسایی و به دنبال حل آن ها باشیم.
به بیان دیگر بسترها، شرایط، امکانات و ابزارهای لازم را برای محققان دانشگاهی و معلمان پژوهنده فراهم کنیم و باور کنیم که نتایج آن ها باری از مشکلات را خواهد کاست، اگر آن را در جای صحیح به کار بگیریم.