۱۹۳۳م:۲۵ آذرماه ۱۳۲۹ (۱۶دسامبر سال ۱۹۵۰) دكتر مصدق نماينده اول تهران و ده تن از يارانش به عنوان اعضاي كميسيون نفت گزارش خود را به مجلس دادند و پيشنهاد كردند كه قرارداد سال ۱۹۳۳ ايران و انگلستان لغو و صنعت نفت ايران ملي و در دست دولت قرار گيرد و درآمد اين ثروت ملي صرف عمران، پيشرفت كشور و ارتقاء سطح زندگانی ایرانیان (نه پرداخت حقوق كارمندان و هزينه هاي جاري دولت) شود.
در پی اعلام این طرح و از روز بعد تشكيل اجتماعات و ايراد نطقها و انتشار مقالات به پشتيباني از آن آغاز شد. سي ام آذرماه دهها هزارتن و عمدتا جوانان در ميدان بهارستان اجتماع و فرياد نفت ما بايد ملي گردد سر دادند. اين اجتماعات و حمايت ها با وجود مخالفت رزم آرا نخست وزير وقت با ملي شدن صنعت نفت ادامه يافت و سرانجام رزم آرا جان خودرا برسر اين مخالفت گذارد و نفت ملي شد، اما ….
۱۹۶۳م:۱۶دسامبر سال ۱۹۶۳ (آذرماه ۱۳۴۲ ) حسنعلي منصور حزب ايران نوين را تاسيس كرد و جمعي از مقامات وقت به آن پيوستند. وي ازاواسط دهه ۱۳۳۰ و از زماني كه دبير شوراي عالي اقتصاد بود انجمني از دوستان و همپالكي هاي خود به وجود آورده بود كه در خانه اش در خيابان ايرانشهر تشكيل جلسه مي دادند . اين انجمن به تدريج داراي اساسنامه شد و پايه حزب ايران نوين قرار گرفت كه جاي حزب مليون دكتر اقبال را گرفت و حزب دولت در برابر حزب مردم شد كه موسس آن امير اسدالله علم بود . اين دو دستگاه ، هيچكدام ، به صورت حزب واقعي در نيامدند ، تشكيلات وسيع و ايدئولوژي نداشتند ، تنها نامزد انتخاباتي و متقاضي سمت دولتي معرفي مي كردند و اين و آن را توصيه و سفارش مي كردند و ….
۱۳۴۲ش:پس از چندی بررسي پيرامون امكان تاسيس يك روزنامه و يك تلويزيون دولتي سرانجام در ۲۵ آذرماه ۱۳۴۲ (۱۶ دسامبر ۱۹۶۳) دولت پولي در اختيار اداره انتشارات و راديو (بعدا وزارت اطلاعات و جهانگردی و اینک وزارت ارشاد) قرارداد كه در زمينه ايجاد تلويزيون دولتي كه قطعي خواهدبود بررسي و مطالعه جدّي كند. در آن زمان در ايران تنها دو فرستنده تلويزيون (غير دولتي) وجود داشت ـ در تهران و در خوزستان ـ كه فرستنده تهران از ۱۳۳۷ آغاز بکار کرده بود. مطالعات براي تاسيس تلويزيون دولتي ادامه داشت كه در سال ۱۳۴۴ ناگهان هويدا نخست وزير وقت به جای وزارت اطلاعات و جهانگردی اجرای تصمیم آذرماه ۱۳۴۲ را بر عهده رضا قطبي (پسر دايي فرح پهلوي) گذارد و عملي شد. تلویزیون دولتی از ۱۳۴۵ آغاز بکار کرد و از ۱۳۵۰ رادیو دولتی به آن ضمیمه شد و سازمان رادیوتلویزیون ملی بوجودآمد و ….
فكر تاسيس يك روزنامه دولتي قبلا كنار گذارده شده بود زيرا که با اين فکر مخالفت، و احتمال داده شده بود كه مردم ايران كه نسبت به گذشته درك بيشتري از مطبوعات دارند، از خريد روزنامه متعلق به دولت خودداري کنند مخصوصا كه در تلقي مردم، روزنامه يك كالاي غير دولتي بايد باشد. در جلسات بحث پيرامون امکان انتشار يک روزنامه دولتي در تهران گفته شده بود که آسانترين راه نشان دادن مخالفت با دولت، نخريدن (تحريم غير مستقيم) روزنامه دولتي است و بنابراين انتشار روزنامه دولتي به مصلحت نيست و خارجيان معاند نيز از آن براي اثبات ادعاي وجود سانسور در ايران استفاده خواهند کرد که در برخي تعاريف، انتشار روزنامه دولتي نوعي سانسور خوانده شده و دولتهاي کمونيستي که روزنامه دولتي دارند از اين بابت زير انتقاد هستند و اين روزنامه ها برايشان يک نقطه ضعف شده اند و….
سي سال پس از اين استدلالها و رد پيشنهاد انتشار يک روزنامه دولتي در تهران، ديديم که سه موسسه دولتي سه روزنامه منتشر کرده اند – همشهري، ايران و جام جم که گفته شده از نظر تيراژ (فروش) ميان روزنامه هاي کشور به ترتيب اول، سوم و دوم هستند، چرا؟!.
۱۳۴۷ش:۲۵ آذرماه ۱۳۴۷ وزارت آموزش و پرورش اعلام کرد که اجرای نظام نوین آموزش و پرورش کشور قطعی شده و با اجرای این نظام تحصیلات عمومی که شامل دو دوره شش ساله است به سه دوره تبدیل خواهد شد: ابتدایی ۵ سال، راهنمایی تحصیلی ۳ سال و متوسطه ۴ سال. قبلا و در سال ۱۳۴۵ هدف و برنامه های این نظام به صورت یک کتابچه برای اصحاب نظر ارسال شده بود تا نظر خودرا به کمیسیون مربوط بفرستند. هادی هدایتی و منوچهر تسلیمی (وزیر مربوط و معاون او) مبتکر نظام تازه آموزش و پرورش کشور بودند. هدف از دوره راهنمایی تحصیلی کشف استعداد نوجوان و شکوفا ساختن آن و هدایتش به دوره متوسطه مربوط بود که قرار بود چندین رشته داشته باشد. در دی ماه ۱۳۴۷ اعلام شد که برای تدریس در دوره راهنمایی، یک دانشسرای دو ساله (فوق دیپلم) تشکیل خواهد شد و …. نگارنده این سایت در همین ماه (دی ماه ۱۳۴۷) تمامی صفحه پنجم روزنامه اطلاعات را اختصاص به بحث درباره نظام تازه آموزش و پرورش داد و بعدا در مقالات متعدد نوشت که یک فوق دیپلم نخواهد توانست هدف های دوره راهنمایی تحصیلی را تامین کند. این دوره به مدرس متخصص و روانشناس نیازدارد.به علاوه در ایران، تاسیس دهها نوع دبیرستان با امکانات موجود عملی نخواهد بود و ….
۱۷۷۰م:لودويگ وان بتهوون موسيقيدان معروف آلماني ۱۶ دسامبر سال ۱۷۷۰ در بن به دنيا آمد و ۵۷ سال عمر كرد و آثار گرانبهايي از خود به يادگار گذارد. وي تحصيلات موسيقي را در وين تكميل كرد.
بتهوون علاوه بر ساختن هاي آهنگهاي فراوان و معروف، در نواختن پيانو و ويلن مهارت فراوان داشت، ولي از نظر شخصي مردي بد خلق و خوي توصيف شده است.
۱۸۰۹م:ناپلئون بناپارت امپراتور وقت فرانسه در اوج قدرت از همسرش ژوزفين خسته شده بود و كليساي كاتوليك سدّي در برابر طلاق بود. وي به پاپ متوسل شد تا او فتواي طلاق دهد كه پاپ هم مخالفت كرد. ناپلئون برخلاف هنري هشتم نخواست خودش پاپ شود و حكم به طلاق بدهد ـ اقدامي كه تا آن زمان سابقه نداشت.
ناپلئون پس از ناامید شدن از پاپ، اعلام کرد که طلاق از آزادی جدا نیست، ازدواج یک قرارداد همانند قراردادهای دیگر است و اجبار در حفظ قرارداد و ادامه زندگانی مشترک ناخواسته ناقض حق انسان است و با این استدلال، ۱۶ دسامبر سال ۱۸۰۹ به سناي فرانسه رفت. مشكل خودرا علنا براي سناتورها بيان كرد و از آنان خواست كه براي رهایی او از اين قيد كه نوعي حمايت از اصل آزادي است راي به طلاق ژوزفين دهند. اکثریت سناتورها با اين كه مي دانستند اقدام انان ناقض آموزش های کليسای کاتولیک است، به استناد اعلامیه حقوق بشر مصوب مجلس انقلاب (فرانسه) راي به طلاق ژوزفين دادند و مصوبه سنا به ژوزفين به عنوان طلاقنامه ابلاغ شد ــ طلاقي كه كلیسا هرگز آن را تاييد نكرد.
۱۹۱۶م:۱۶ دسامبر سال ۱۹۱۶ گريگوري راسپوتين مرد مقتدر و مرموز روسيه به دست دو تن از اشراف اين كشور كه گمان برده بودند وي در جهت منافع آلمان گام بر مي دارد و مسئول تلفات نيروهاي روسيه در جبهه هاي جنگ است كشته شد و جسدش را به رودخانه افكندند. اين دو تن كه مي دانستند راسپوتين علاقمند به ديدن زنان زيبا است او را به اين ترتيب فريب دادند و به قتلگاه كشاندند.
راسپوتين كه يك كشيش سيبريايي بود نخست به عنوان درمان سردرد درمان ناپذير تنها پسر تزار به كاخ او راه يافته بود و بعدا با استفاده از ضعف نفس نيكلاي دوم و حمايت همسر تزار، در دربار روسيه صاحب نفود و قدرت وسيع شده بود و امور دولتي را قبضه كرده بود. روس ها به تدريج نسبت به كارهاي راسپوتين دچار شک و سوء ظن شده بودند و همين بدگماني به قتل او انجاميد.
۱۹۴۴م:۱۶ دسامبر سال ۱۹۴۴ به تصميم هيتلر كه در انتظار تكميل سلاحهاي تازه اش از جمله بمب هسته اي بود، سه ارتش آلماني مركب از ۲۰ لشكر با تانكهاي تازه ساز در جبهه بلژيك در خط «آردنزArdennes» دست به يك ضد حمله شديد زدند تا خود را به«آنتورپ Antwerp» برسانند. اين بزرگترين ضدحمله هيتلر در آن سال بود كه پايان كار او را نزديكتر كرد.
برخلاف تصور هيتلر، دو ارتش راست و چپ او پس از آغاز تعرض، بر اثر مقاومت نيروهاي متفقين متوقف شدند و ارتش مياني به يك پيشروي عميق برق آسا نايل آمد، اما پشت سر خودرا خالي گذارد و به همين سبب عنوان اين ضد حمله را « بالژ Bulge » به معناي پيشرفتگي گذارده اند.
متفقن با فرستادن چترباز، از پشت به واحدهاي اين ارتش آسيب فراوان وارد ساختند و نقشه هيتلر که تجربه و اطلاعات کافي نظامي نداشت شکست خورد. اسنادي كه بعد از جنگ به دست آمد نشان داد كه ژنرالهاي هيتلر با اين ضد حمله به صورتي كه انجام گرفت موافق نبودند.
۲۰۰۳م: ۱۴دسامبر ۲۰۰۳ معلوم شد كه «ستروم تورموند» تنها فردي در طول تاريخ كه تا پايان صدسالگي سناتور بود و در ژوئن ۲۰۰۳ ، چند ماه پس از بازنشسته شدن از سياست (سناي آمريكا) درگذشت، داراي يك دختر دورگه ۸۷ ساله به نام «اسي» است. در اروپا و آمريكا داشتن فرزند نامشروع امري عادي است و تعجب تدارد، ولي انتشار اين قضيه در مورد سناتور تورموند باعث شگفتي فراوان در جامعه آمريكا شده بود، زيرا كه او از مخالفان اختلاط سياه و سفيد و حقوق مدني سياهپوستان بود و زماني نمي خواست حتي نوجوانان سياهپوست به مدارس سفيدپوستان بروند، حال آن كه خود او با يك دختر ۱۶ ساله سياهپوست معاشرت كرده بود و نتيجه اين معاشرت يك دختر دورگه او به نام «اسي» بوده است.
از آنجا كه پيروزي هاي تورموند در طول دهها سال در انتخابات ايالت كاروليناي جنوبي به دليل همين روي خوش نشان ندادن به برابري سياهان با سفيدها بود «اسي» و مادرش نمي خواستند به تورموند آسيب برسد و سكوت كرده بودند. تورموند هم به نوبه خود هزينه زندگي و تحصيل دخترش را مي پرداخت و گهگاه، دور از چشم ديگران با «اسي» ملاقات و اورا نوازش مي كرد. سناتور تورموند يك بارهم نامزد انتخابات رياست جمهوري آمريكا شده بود.
تورموند كه بعدا با دختري چهل سال جوانتر از خود ازدواج کرده و داراي دو پسر شده بود در وصيتنامه اش اشاره اي به «اسي» نكرده بود.
«اسي» كه يك فرهنگي باز نشسته است گفته است هشت دهه به اين خاطر كه به شهرت پدرش صدمه نخورد سكوت كرد و امروز هم كه قضيه را مطرح ساخته با انگيزه گرفتن ارث و «پول» نيست بلكه براي اين است كه فرزندان و نوه هايش بدانند كه پدر بزرگ آنان چه كسي بوده است. وي افزوده بود: فرزندانم دهها سال از من درباره پدرم و اين كه چه بر سرش آمده مي پرسيدند، ريشه خود را مي خواستند بدانند، كه چون پدرم هنوز در قيد حيات و مصدر قدرت بود دندان روي جگر گذاشتم و حقيقت را نگفتم. اينك، هفت ماه پس از فوت پدر، احساس كردم كه ادامه سكوت ضرورت ندارد و صدمه اي به او وارد نخواهد شد و لذا حقيقت را آشگار ساختم.
۲۰۰۳م:بمب افكن «بي ـ ۲۹ شماره ۸۲ (ساخت کمپاني بوئينگ)» به نام «انولا گي ٍEnola Gay » در موزه اسميت سونين، در قسمت هواپيماهاي تاريخي قرارگرفت، که اين موزه در نزديكي فرودگاه «دالس» در حومه غربي شهر واشنگتن قراردارد. ۱۵ دسامبر ۲۰۰۳ گروهي به اين عمل اعتراض كردند و در محوطه موزه و خارج از آن دست به تظاهرات زدند و به علامت خون، رنگ قرمز پاشيدند که اندك خسارتي به هواپيما وارد آمد.
نيروي هوايي آمريكا با اين هواپيما كه خلبان آن Paul W. Tibbet نام مادرخود «انولا گي» را بر بدنه اش نوشته بود ششم اوت ۱۹۴۵ نخستين بمب اتمي عملياتي را بر هيروشيماي ژاپن افکند كه در دم دهها هزار تن كشته شدند و شهر ويران گرديد. جمع تلفات هيروشيما و ناگاساكي كه دومين بمب اتمي بر آن افكنده شد بيش از ۲۳۰ هزار كشته گزارش شده است. Paul W. Tibbet خلبان و فرمانده وقت اين بمب افکن که بعدا تا درجه سرتيپي بالا رفته بود يکم نوامبر ۲۰۰۷ در نود و دو سالگي درگذشت. وي متولد سال ۱۹۱۵ بود.
-بالاخره پس از تعويق و تاخيرهاي متعدد، مجلس بزرگان افغان (لويه جرگه) ۱۴ دسامبر در كابل آغاز بكار كرد. اين مجلس كه هيات هاي ناظر اروپايي به انتخاب برخي اعضاي آن كه مطابق استاندارد نبوده ايراد گرفته بودند از همان لحظه نخست دچار سه دستگي شده بود. جمعي خواهان بازگشت سلطنت بودند، گروهي مي خواستند نظام حكومتي افغانستان پارلماني و داراي نخست وزير منتخب مجلس باشد و دسته ديگر كه كرزايي با آن بود مي كوشيدند كه رئيس جمهور در انتخابات سراسري برگزيده شود و با اختيارات بسيار و بدون نخست وزير در راس دولت باشد (رئيس کشور و رئيس دولت) و بالاخره همين دسته که پيشنويس قانون اساسي را تهيه کرده بودند و عمدتا از پشتون ها بودند پيروز شدند.
۱۷۷۴: مهاجران انگليسي بندر بوستون به نشانه اعتراض به ماليات تازه بر چاي وارداتي و اين كه واردات چاي به مهاجر نشين ها بايد در انحصار بازرگانان انگليسي باشد ۳۰۰ صندوق چاي را به دريا ريختند كه در تاريخ به « بوستون تي پارتي » معروف شده و آغاز انقلاب استقلال آمريكا بشمار مي رود.
۱۹۵۰: ترومن رئيس جمهوري وقت آمريكا در اين كشور براي مبارزه با آن چه كه نامش را امپرياليست كمونيست ( شوروي ) گذارد حالت فو ق العاده اعلام كرد.
۱۹۵۱: ترومن «ادگار هوور» رئيس اف بي آي (پليس امنيت داخلي آمريكا) را مامور كرد تا اسامي آن عده از كارمندان را كه وفادار نيستند (متمايل به كمونيسم هستند) به او بدهد.